English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8017 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inventory management U مدیریت موجودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
earmarked stock U موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
perpetual inventory U فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stockades U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockade U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock evaluation U بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
computer managed instruction U اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
smartest U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
CMOT U استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
stocked U موجودی موجودی کالا
stock U موجودی موجودی کالا
command management system U سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
holding U موجودی
assets U موجودی
supplies U موجودی
storing U موجودی
store U موجودی
balance in hand U موجودی
repertoire U موجودی
stock U موجودی
minimum stock level U موجودی
stocked U موجودی
stocked U موجودی انبار
stock accounting U حسابداری موجودی
stocked U موجودی ذخیره
inventories U موجودی کالا
surplus stock U موجودی اضافی
inventory U فهرست موجودی
stock account U حساب موجودی
inventory U لیست موجودی
safety stock U موجودی تضمینی
active stock U موجودی فعال
inventory U موجودی کالا
stocked U به موجودی افزودن
stock adjustment U تطبیق موجودی
stock U موجودی انبار
surplus stock U موجودی مازاد
funded U موجودی دارائی
funded U موجودی سرمایه
stock taking U رسیدگی به موجودی
stock record U سابقه موجودی
fund U موجودی دارائی
stock valuation U ارزیابی موجودی
valuation of stock U ارزیابی موجودی
stock U به موجودی افزودن
stock control U کنترل موجودی
fund U موجودی سرمایه
warehouse stock U موجودی انبار
stock U موجودی ذخیره
stock check U کنترل موجودی
stock audit U حسابرسی موجودی
stock adjustment U تعدیل موجودی
reserve stock U موجودی ذخیره
quick assets U موجودی نقدشو
exhaust bin level U اتمام موجودی
supply U موجودی جایگیرموقتی
instruction repertoire U موجودی دستورالعمل
idle stock U موجودی بی مصرف
excess stock U موجودی مازاد
danger warning level U حداقل موجودی
financial assets U موجودی مالی
supply U موجودی لزوم
supplied U موجودی جایگیرموقتی
supplied U موجودی لزوم
exhaust bin level U فاقد موجودی
inventory control U کنترل موجودی
cycle stock U موجودی فعال
inventory discrepancy U اختلاف موجودی
supplying U موجودی جایگیرموقتی
buffer stock U موجودی ذخیره
buffer stock U موجودی احتیاطی
business inventories U موجودی تجاری
out of stock;ex stock U از موجودی یاذخیره
capital stock U موجودی سرمایه
complete inventory U موجودی کامل
consumable stock U موجودی مصرفی
supplying U موجودی لزوم
continuous inventory U موجودی مستمر
inventory reconciliation U تطبیق اسناد موجودی
inventory U صورت دارایی موجودی
stockage U وسایل موجودی در انبار
stocked U موجودی کالا ذخیره
maximum stock U حداکثر موجودی انبار
liabilities U تعهد موجودی بانکی
liability U تعهد موجودی بانکی
inventory U ذخیره موجودی اماد
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
stock U موجودی کالا ذخیره
stock in trade U موجودی کالای مغازه
base stock control U کنترل موجودی مبنا
continuous stock taking U رسیدگی مستمر موجودی
continuous stock control U کنترل مستمر موجودی
cyclical stock check U کنترل موجودی دورهای
assets U موجودی شخص ورشکسته
wardrobes U اشکاف موجودی لباس
stock handling cost U هزینه جابجایی موجودی
portfolio U موجودی اوراق بهادار
portfolios U موجودی اوراق بهادار
safety stock U موجودی ذخیره انبار
stock talking U سیاهه برداری از موجودی
stock control U کنترل موجودی انبار
raw material stock U موجودی مواد اولیه
raw stock U موجودی مواد خام
spares stock U موجودی لوازم یدکی
wardrobe U اشکاف موجودی لباس
inventory reconciliation U تطابق موجودی با دارایی یکان
perpetual stock record U سابقه دائمی موجودی انبار
supplying U تامین موجودی عرضه نمودن
stock control U کنترل وسفارش موجودی انبار
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
dead stock U موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
appreciations U افزایش ارزش دارایی و موجودی
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
fast moving stock U موجودی که به سرعت کاهش می یابد
appreciation U افزایش ارزش دارایی و موجودی
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
stockholder U صاحب موجودی ذخیره نگهدار
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
stockholders U صاحب موجودی ذخیره نگهدار
out of stock <adj.> U غیر موجودی کالا [در انبار]
supplied U تامین موجودی عرضه نمودن
supplied U تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply U تامین موجودی عرضه نمودن
supply U تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying U تکمیل کردن موجودی ذخیره
yielded U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yields U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
warehouse refusal U اعلام عدم موجودی کالا درانبار
To take an invevtory. U صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
active stock U موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
amphibious vehicle availability table U جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
yield U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
deficits U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
cycle stock U موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
dead stock U موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
storewide U شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
deficit U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
conductorship U مدیریت
managership U مدیریت
administratorship U مدیریت
leadership U مدیریت
matronage U مدیریت
management U مدیریت
directorate U مدیریت
superintendence U مدیریت
menage U مدیریت
directorships U مدیریت
generalship U مدیریت
directorates U مدیریت
directorship U مدیریت
managements U مدیریت
administrations U مدیریت
administration U مدیریت
stage direction U مدیریت
eurytherm U موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
overstock U زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
postal directory U مدیریت پست
directorates U مقام مدیریت
educational administration U مدیریت اموزشی
job management U مدیریت برنامه
demand management U مدیریت تقاضا
scientific management U مدیریت علمی
superintendence U ریاست مدیریت
run the show U مدیریت کردن
pyramiding U مدیریت واحد
maladministration U سوء مدیریت
management expenses U مخارج مدیریت
supply management U مدیریت عرضه
system mangement U مدیریت سیستم
production management U مدیریت تولید
industrial management U مدیریت صنعتی
foremanship U مدیریت سرکارگری
interlocking directorate U مدیریت واحد
personnel management U مدیریت پرسنلی
task management U مدیریت وفیفه
financial management U مدیریت مالی
directorate U مقام مدیریت
task management U مدیریت کار
file management U مدیریت فایل
file management U مدیریت پرونده
file management U مدیریت پرونده ها
management graphics U مدیریت گرافیک
management report U گزارش مدیریت
ownership and management U مالکیت و مدیریت
record management U مدیریت مدارک
personnel management U مدیریت استخدام
memory management U مدیریت حافظه
setup <idiom> U مدیریت داشتن
configuration management U مدیریت پیکربندی
trusts U مدیریت امانی
Recent search history Forum search
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1کارآفرینی
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1offshoring
0تجلی قرآنی در سیره مدیریتی امیرمومنان علی(ع) در حوزه وظایف مدیریت
0environmental munificence این عبارت چه مفهومی در مدیریت استراتژیک دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com